مطالعهی منتشر شده در JAMA حاکی از آن است که اگر بیمار با پزشک ارتباط برقرار کند، به مراتب احتمال شکایت او از پزشک حتی در مواردی که در درمان اشتباهی کرده باشد، به مراتب کمتر است.
یکی از بزرگترین مزایای پزشک بودن این است که خودم میتوانم بسیاری از مراقبتهای سلامت خودم را انجام دهم و به ندرت به عنوان یک بیمار به مطب یک پزشک دیگر میروم. با این حال هرگاه برای راهنمایی بیشتر به پزشکی مراجعه نمودم، تجربیات ناامید کنندهای کسب نمودم.
در طول سالهای طبابتم، شکایات فراوانی از طرف بیمارانم در مورد سایر پزشکان شنیدم و متاسفانه متوجه شدم این شکایات درست بودند. من میدانم که پزشکان تحصیلات عالیه علمی دارند اما در زمینهی ارتباطات، آموزش چندانی ندیدهاند اما این واقعا تعجبآور است که در قرن بیست و یکم پزشکان هنوز به اهمیت رابطهی پزشک و بیمار پی نبردهاند.
به نظر من باید در طرز برخورد یک پزشک به عنوان بخشی از جنبش اصلاح نظام درمانی، تاثیر سیستم درمانی و مقرون به صرفه نمودن هزینهها، تجدید نظر شود.
در اینجا به ۵ مورد از مواردی که در نحوهی برخورد پزشکانباید اصلاح شود را ذکر میکنیم:
آنها گوش نمیکنند.
این شایعترین شکایتی است که من از بیماران میشنوم و خودم نیز هنگامی که برای مدت کوتاهی بیمار بودم این را تجربه کردم. مطالعات نشان دادهاند که در طول مراجعهی بیمار به مطب او تنها ۱۹ ثانیه فرصت دارد تا صحبت کند، پیش از آنکه پزشک صحبت او را قطع کند! از آن لحظه به بعد پزشک با پرسیدن سوالات جهتدار و محدود کردن زمان پاسخگویی بیمار، مکالمه را کنترل میکند.
یکی از مشکلات این برخورد آن است که پزشک اطلاعات مهمی را که بیمار امیدوار بود برای پزشک بیان کند از دست میدهد که گاهی به تشخیص اشتباه و درمان نامناسب منجر میشود. علاوه بر این بیمار از اینکه به حرفهایش گوش داده نشده است احساس سرخوردگی میکند.
آنها با بیمار ارتباط برقرار نمیکنند.
مطالعهی منتشر شده در JAMA حاکی از آن است که اگر بیمار با پزشک ارتباط برقرار کند، به مراتب احتمال شکایت او از پزشک حتی در مواردی که در درمان اشتباهی کرده باشد، به مراتب کمتر است.
با این حال بسیاری از پزشکان در ارتباط با بیماران مشکل دارند و نمیتوانند به خوبی با آنها ارتباط برقرار کنند. با توجه به تحقیقات منتشر شده در NEJM، این باعث میشود بیماران کمتر از روشهای درمانی پیروی کنند، رضایت بیمار کاهش پیدا میکند و نتایج ضعیف میشود. همدردی و ارتباط برای ایجاد روابط سازنده دکتر و بیمار حیاتیست.
آنها به بیمار به عنوان یک فرد کامل نگاه نمیکنند.
بسیاری از پزشکان غربی تنها علائم فیزیکی بیمار را درمان میکنند و از تاثیر ذهن، روح و احساسات بر سلامت چشم پوشی میکنند. آنها از این حقیقت غافلاند که اختلال در روان و روح ممکن است به صورت علائم فیزیکی ظاهر شود حتی اگر هیچ بیماری فیزیکی در فرد وجود نداشته باشد.
تلاش برای تشخیص یک بیماری در حالی که تنها به قسمت فیزیکی بدن بیمار توجه میکنید مانند کنار هم قرار دادن یک پازل است در حالی که ۷۵ درصد از قطعات آن در دسترس نیستند، شما هرگز درک دقیقی از کل تصویر نخواهید داشت.
آنها در مورد مسائل مهم به موقع گفتگو نمیکنند.
یک گزارش جدید از موسسهی پزشکی نشان داده که گفتگوی بین بیماران و پزشکان در مورد گزینههای مراقبتی پیش از آنکه بیماری پیشرفت زیادی کند، صورت نمیپذیرد و اغلب صحبت دربارهی چنین موضوعاتی بسیار دیر صورت میپذیرد و امکان انجام هیچ اقدامی وجود ندارد.
پزشکان باید در مورد این مساله با افراد مسن و افرادی که به بیماری ناعلاج مبتلا هستند گفتگو کنند تا بهترین راه مراقبت را برای اواخر عمر این بیماران و مطابق نیاز آنها فراهم کنند. این امر کمک میکند تا از مراقبتهای بیهوده و غیر ضروری در آخرین هفتههای زندگی اجتناب شود.
آنها ترس را به جای عقل انتخاب میکنند
با توجه به یک بررسی آنلاین توسط مرکز بهداشت و درمان جکسون گزارش شده است که از هر ۱۰ پزشک آمریکایی ۹ نفر در طبابت از شیوهی دفاعی استفاده میکند که هزینه آن سالانه ۶۵۰ تا ۸۵۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
هنگامی که پای تصمیمگیری پزشکان برای بیماران وسط باشد، به جای تکیه بر اصول آموزشی و آگاهیهای بدست آمده از درمان هزاران بیمار، پزشکان اجازه میدهند ترس، از دادخواست و دادگاه بر تصمیمات عقلانی جهت سلامت بیمار، بر آنها غالب شود. آنها به جای اینکه بر دانش و تحصیلات خود تکیه کنند، آزمایشهای غیر ضروری توصیه میکنند تا بیمار را از نگرانی در بیاورند. همانطور که در شماره ۲ ذکر شد وقتی که پزشک با بیمار یک رابطهی واقعی دارد احتمال این که از او شکایت شود کمتر است، حتی وقتی اشتباه کند.
حرفهی پزشکی آسان نیست و من قطعا همهی فشارها و خواستههای همکارانم را در این حرفه درک میکنم. اما هیچ بهانهای برای بیفکری و بیمحبتی در مراقبت از بیماران وجود ندارد که تاثیر، کارایی و رضایت بیمار و پزشک را کاهش دهد. من میدانم که ما پزشکان میتوانیم کارمان را بهتر انجام دهیم و زمان آن رسیدهاست که برخوردمان را اصلاح کنیم. ما میتوانیم مراقبتهای سلامتی را بهبود بخشیم مشروط بر آنکه ابتدا خودمان را تغییردهیم.