بهاحتمال زیاد همه ما در محیط بیمارستان با کودکان بیمار روبرو شدهایم چه بهعنوان پزشک چه بهعنوان پرستار و چه بهعنوان سایر اعضای تیم درمان. لازمه گفتوگو با کودکان بیمار این است که نسبت به دیگر بیماران وقت بیشتری را به این دسته از بیماران اختصاص بدهیم تا در ادامه، روند درمان بهخوبی و بهطور مؤثر طی شود
بهاحتمال زیاد همه ما در محیط بیمارستان با کودکان بیمار روبرو شدهایم چه بهعنوان پزشک چه بهعنوان پرستار و چه بهعنوان سایر اعضای تیم درمان. لازمه گفتوگو با کودکان بیمار این است که نسبت به دیگر بیماران وقت بیشتری را به این دسته از بیماران اختصاص بدهیم تا در ادامه، روند درمان بهخوبی و بهطور مؤثر طی شود و اما یک سؤال مهم:
آیا نحوه برخورد با کودکان بیمار و سایر بیماران متفاوت است؟
روش برخورد با کودکان و سایر بیماران تا حدودی متفاوت است. این قشر از بیماران(کودکان)بسیار حساستر از سایرین هستند
و برخورد با آنها دقت و توجه زیادی را میطلبد. بهعنوانمثال لحن صحبت کردن، نحوهی توضیح دادن، نحوه سؤال پرسیدن و …
در این موارد باید دقت بیشتری داشته باشیم.
مشاهده کودکان بیمار چه تأثیری در روحیه ما دارد؟
مشاهده کودکان بیمار برای هر شخصی دردناک است. زیرا همهی ما از دیدن کودکی که در حال درد کشیدن است عذاب میشویم. زمانی که در بیمارستان با تعداد قابلتوجهی از این قشر از بیماران روبرو میشویم بنابراین از دست دادن انرژی و ناراحت شدن تا حدود زیادی طبیعی است ولی آن چیزی که میتواند ما را از این وضعیت نجات دهد، این است که تمام تلاش خود را درزمینهی هرگونه حمایت عاطفی و روحی در کنار اقدامات درمانی لازم انجام دهیم.
اصل یخشکنی اولیه در برخورد با کودکان بیمار
یخشکنی اولیه یکی از اصولی که در شروع رابطه با کودکان خیلی مؤثر است درواقع باید کاری کنیم که ترس کودک از روپوش سفیدان بریزد و زمانی که با یک پرستار و یا پزشک و یا دیگر پرسنل روبرو میشود احساس کند که آنها هم مانند سایر افراد عادی هستند. اگر در انجام این کار موفق شدیم گام بزرگی را برای ادامه روند درمان کودک برداشتهایم. یخشکنی را به روشهای مختلفی میتوان انجام داد یکی از آنها دادن جایزه به کودکان است. این کار در شروع ملاقات شما با کودک نقش بسیار کلیدی دارد و میتواند تضمینکننده همراهی کودک با شما باشد. جایزهای که داده میشود خیلی بهتر است که مرتبط با سلامت باشد درواقع باید سعی کنیم که مشوق کودک به حفظ سلامتیاش باشیم. از دیگر روشهای یخشکنی شوخی کردن و گفتوگو با کودک است. کودکان ما را بهعنوان فردی میبینند که قرار است یک دردی را به او تحمیل کنیم بنابراین اصلاً تصور درستی نسبت به ما ندارند.
بنابراین باید بتوانیم در شروع کار با شوخی و طنز نظر کودک را تغییر دهیم و تصور درستی را در کودک ایجاد نماییم.
احساس گناه کودکان از بیماریشان
کودکان در زمان بیماری تصور میکنند که کار بدی انجام دادهاند و این هم تقاص آن کار است بنابراین در زمان مراجعه حس خیلی بدی دارند. ما بهعنوان پزشک، پرستار و یا هر شخصی که با کودک ارتباط داریم باید به او توضیحات کاملی را ارائه دهیم. باید سعی کنیم به او اثبات کنیم که این بیماری به دلیل کار اشتباه و یا گناهی نیست که او انجام داده بلکه اتفاقی است که برای هرکسی میتواند رخ دهد. برای این کار ارائه توضیحاتی در مورد بیماری او میتواند کمککننده باشد. درواقع به او بگوییم که علت ایجاد این بیماری چه بوده است و توضیحاتی نیز در مورد روند درمان و تا حدودی نتیجه کار به او بگویم تا نگرانی او برطرف شود. البته تمامی این توضیحات اگر بهصورت ساده و کودکانه بیان شود میتواند تأثیرگذار باشد.
رعایت اصل صداقت در برخورد با کودکان بیمار
موضوع مهم دیگر، رعایت اصل صداقت در برخورد با کودکان است. عدهای تصور میکنند که کودکان خیلی از اتفاقات روزمره را درک نمیکنند ولی درواقع آنها به چیزهایی که فکرش را هم نمیکنیم توجه دارند.
کودکان خیلی زود متوجه میشوند
با این توضیحات هرزمانی که به کودک دروغی گفته شود بهاحتمال زیاد متوجه خواهد شد و علاوه بر احساس ناراحتی و نارضایتی که نسبت به مخاطب خودش دارد، دیگر اعتمادش را نیز از دست میدهد. در فضای درمان نیز اوضاع به همین صورت است و در هر مرحلهای از درمان که به او دروغی گفته شود بسیار سریع متوجه خواهد شد و مهمتر از آن اعتمادش را نسبت به تیم درمان از دست خواهد داد. بهعنوان مثال اگر به او گفته شود که سرم زدن اصلاً درد ندارد مسلماً بعد از برقراری ست سرم و احساس درد، در کنار حس بدی که نسبت به مخاطب دارد اعتمادش را نیز از دست خواهد داد و در ادامه روند درمان همکاری لازم را ندارد. البته منظور این نیست که بهطور کامل از درد و ناراحتی بیماری توضیح دهیم بلکه باید گفت که این فرایند درد دارد ولی قابلتحمل است در ضمن چارهای بهجز این کار وجود ندارد و برای درمان بیماری تو ضروری است.
اگر بچه بدی باشی به تو آمپول میزنم
یک جملهای که هم در بین برخی از تیم درمان و همچنین برخی پدر و مادرها وجود دارد این است که بهمحض اینکه کودک کار بدی را انجام میدهد به او میگویند: اگر یکبار دیگر این کار را تکرار کنی به تو آمپول میزنم و یا اینکه پیش دکتر میرویم تا به تو آمپول بزند.
یا اینکه به کودک بستری در بیمارستان گفته شود که اگر ساکت نشوی یا اگر این داروها را مصرف نکنی به تو آمپول میزنیم. این رفتارها کاملاً نادرست است چون کودک تصور میکند آمپول زدن یک تنبیهی است برای کارهای بدی که انجام داده بنابراین زمانی که به پزشک مراجعه میکند خاطره بدی در ذهنش زنده خواهد شد. کودک باید بداند که آمپول زدن جزئی از فرایند درمان است و نه وسیلهای برای تنبیه. بنابراین نباید از فرایندهای دردآور درمانی جهت ترساندن و یا تنبیه کودک استفاده کرد زیرا درزمانی که واقعاً لازم است که این فرایندها برای کودک انجام شود احساس گناه و یا خاطرهی بدی در او به وجود نیاید.
تاثیر همراهی والدین و کودکان در روند درمان
برای همراهی نمودن کودک بهتر است تا جایی که امکان دارد در تمامی مراحل درمان پدر و مادر او همراهش باشند. همین کار ساده در آرام ساختن کودکان تأثیر بسیار زیادی دارد. بنابراین سعی کنیم از این به بعد توجه ویژهای به همه کودکان بیمار و مخصوصاً کودکانی که به هر دلیلی در بیمارستان بستری هستند داشته باشم. امیدوارم با توجه به نکات فوق در برخوردهایی که با این دسته از بیماران دارید کمترین کاهش انرژی را داشته باشید و بیشتری روحیه را نیز به آنها منتقل کنید.